شعله ی آواز
درباره وب
لینک دوستان
برچسبها وب
لینک های مفید
وقتی که زمین خورده ی درد است تن من
دیگر چه امیدی است به برخاستن من
عمری است که از آتش بیداد حوادث
چون شمع عزا آب شود جان و تن من
دیگر به بهارم نبود چشم امیدی
پاییز وزیده ست به دشت و دمن من
شمع و گل و پروانه و بلبل همه رفتند
ماتمکده زان رو شده است انجمن من
تا هست سمن رسته دراین باغ محال است
کز چشم کسی دیده شود یاسمن من
خواهان بلا بهر کسی نیستم از چیست
پایان نپذیرد غم و درد و محن من
تا بوده ام از عشق سخن گفته ام ایدوست
گیرم که به دل ها ننشیند سخن من
سر خیل شهیدان جنونزاد طریقم
بس شعله سر آورده برون از کفن من.
تاریخ : پنج شنبه 101/8/12 | 1:19 عصر | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب
بازدید امروز: 257
بازدید دیروز: 511
کل بازدیدها: 819958